آخرین شماره نشریه را میتوانید اینجا
ببینید
Saturday, May 26, 2007
سعيد ايزدبخش دانشجوی دانشگاه علامه آزاد شد
«سعيد ايزدبخش»، عضو شوراي مركزي انجمن اسلامي دانشكده روانشناسي دانشگاه علامه طباطبايي آزاد شد.مرتضي اصلاحچي، دبير انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علامه طباطبايي با اعلام اين خبر به خبرنگار “ايلنا”، گفت: سعيد ايزدبخش كه يكشنبه هفته گذشته يك ساعت پس از ملاقات اعضاي انجمن اسلامي دانشگاه علامه طباطبايي با فراكسيون اقليت مجلس توسط افراد نامعلوم بازداشت شده بود، صبح امروز حوالي ميدان انقلاب آزاد شد.
دانشجويان ممنوعالوورد دانشكده ادبيات علامه مقابل این دانشکده تجمع کردند
هشت تن از دانشجويان ممنوعالورود دانشكده ادبيات علامه طباطبايي با در دست داشتن پلاكاردهايي در اعتراض به ممنوعالورودي خود در مقابل اين دانشكده تجمع كردند.به گزارش خبرنگار “ايلنا”، مرتضي اصلاحچي, عليرضا موسوي, عليرضا ارشاديفرد, سعيد فيضاللهزاده, ماندانا چترچي, اميرحسين ايرجي و كوروش جنتي امروز با پلاكاردهاي با عناوين «من ممنوعالورود هستم»، «اين است پاسخ دانشجوي منتقد» و «دانشگاه جاي دانشجوست نه حراست» در مقابل دانشكده ادبيات تجمع كردند.
Friday, May 25, 2007
كمپين يك ميليون امضا يك گام به پيش ؟
گروهي از فعالان جنبش زنان با هدف تغيير قوانين تبعيض آميز و زن ستيز، کمپيني ترتيب داده اند تا با جمع آوري يک ميليون امضا و فشار به قانونگذاران، آن ها را وادار به يک سلسله اصلاحات قانوني کنند. تجمعهاي 22 خرداد سال هاي 84 و 85 در اعتراض به قوانين زنستيز شايد مهمترين کنشگري اجتماعي جنبش زنان در سالهاي اخير بوده است و لذا اين طرح ميرود تا به هويت جنبشي طيف گستردهاي از فعالين مسائل زنان تبديل شود. از سوي ديگر در صورت اجرايي شدن اين طرح تودههاي مردم به شکل مستقيم و در مقياسي انبوه با اين مساله درگير خواهند شد. با توجه به اهميت اين اقدام به عنوان جزئي از بدنهي طيف چپ دانشجويان کشور-که مبارزه با استثمار طبقاتي و جنسيتي را تنها راه رهايي انسان مي دانيم و اين مبارزه را در صدر فعاليت هاي خود قرار داده ايم- وظيفهي خود ميدانيم که به انتشار نظراتمان پيرامون اين حرکت و نتايج آن اقدام کنيم.اصلاح قوانين تبعيضآميز را گامي در جهت بهبود شرايط زندگي زنان ميدانيم. توجه اين حرکت به اصلاحات دموکراتيک از درون جامعهي مدني نشان ميدهد که طراحان کمپين پويههاي دروني جامعه را به عنوان نقطهي شروع حرکت خود انتخاب کردهاند. طراحان کمپين به درستي دريافتهاند که بهبود شرايط زندگي مردم نه از ميان معادلات قدرت که از راه افزايش آگاهي جمعي و حساسيت بيشتر تودههاي مردم حاصل خواهد شد.تجربهي جنبشهاي اجتماعي در سالهاي اخير نشان ميدهد که فعالين اين جنبشها حالتي اتميزه شده دارند.(1) نقطهي قوت ديگري که اين طرح داراست نقش آن در پيوند فعالين جنبش زنان و تقويت آگاهي جمعي است.کنشگري فعال طراحان کمپين و نيافتادن به ورطهي راديکال پاسيفيسم از نکات مثبت ديگري است که در اين طرح لحاظ شده است. با اين همه از آن جا که نقد جدي جنبش زنان را براي موفقيت در مبارزاتش لازم ميدانيم لذا انتقادات خود را مطرح ميکنيم:1- خواستههاي مطرح شده براي کمپين بخشي از خواستههاي خرده بورژوازي مدرن و روشنفکران اين طبقه را تشکيل ميدهند. اگرچه به لحاظ فرمي کمپين قصد دارد با تودههاي مردم ارتباطي ارگانيک برقرار کند به دليل خصلت نخبه گرايانهي محتوايي و مطرح نکردن خواستههاي عيني اکثريت زنان ايران قادر به تودهاي شدن نيست. فقدان خواستههاي مشخص زنان کارگر از جمله شرايط برابر کار، امنيت شغلي و اقتصادي، الغا استثمار خانگي و نيز برخي مسائل عمومي زنان از جمله مسالهي حجاب و پوشش، خشونت خانگي، تمکين زن از شوهر و قوانين خشونتآميز نظير سنگسار، خواستههاي مطرح شده را از حالت عيني براي زنان خارج ميکند. اي کاش حداقل طراحان کمپين به اين مسائل اشاره ميکردند و خواستهي برابري قانوني را به عنوان خواستهاي حداقلي مطرح مينمودند.طراحان کمپين در نظر نميآورند که اصلاحات قانوني چون حق حضانت، حق طلاق و ... به دليل شرايط اقتصادي زندگي زنان طبقات فرودست نميتواند مورد استفادهي آنها قرار گيرد. از سوي ديگر بافت اجتماعي ايران، بهرهگيري زنان از قوانين کيفري عليه مردان کارآمد نيست و پرداختن به اصلاحات قانوني جز در چارچوب ديدگاهي کلنگر که علاوه بر پرداختن به مسائل اقتصادي عرف- که نقش مهمتري نسبت به قانون در بازتوليد فرودستي زنان دارد- را هم در نظر ميگيرد راه به جايي نخواهد برد.2- طرح کمپين يک ميليون امضايي براي تغيير قوانين تبعيضآميز قبلا در مراکش و الجزاير اجرا شده و طرح فعلي برداشتي از آن طرح است. در مراکش که اين طرح به صورت موفقيتآميز اجرا شد، دولتي ليبرال قدرت سياسي را در اختيار داشت که ضرورت اصلاحات قانوني را ميپذيرفت اما براي انجام اصلاحات قانوني ارادهي سياسي لازم را نداشت. قسمتي از حاکميت مراکش از اين طرح دفاع ميکرد. متاسفانه طراحان کمپين تفاوتهاي کيفي حکومت ايران و حکومت مراکش را مورد توجه قرار ندادهاند. در کشور ما اسلام سياسي در برابر اصلاحات جزئي مقاومت سخت جان را سازمان ميدهد و لذا افق روشني براي اين کمپين متصور نيستيم.3- تجربهي نسل اول فمينيسم در کشورهاي غربي نشان داده است که برابري قانوني به رفع تبعيض جنسيتي منتهي نخواهد شد. به محاق رفتن جنبش فمينيستي در اروپا و آمريکا از دههي 1920 که حق راي زنان به دست آمد تا دههي 1960 که گرايشات سوسياليستي و راديکال فمينيسم نمو کردند تجربهاي است که بايد هر لحظه در نظر اوريم. ما نگارندگان اين بيانيه مردسالاري را نظامي ميدانيم که ارتباط تنگاتنگي با سرمايهداري دارد.اين خصوصيت مشترک هر جامعهي سرمايهداري است که اقتصاد و سياست را جدا از هم نشان دهد. حال آنکه طبقهاي که مهار وسايل توليد را در دست دارد مهار دولت را هم در دست دارد. ماشين دولتي و تمام متعلقات انداموارهاش-نهادهاي حقوقي، نهادهاي مذهبي و قضايي، ارگانهاي نظامي، ديوانسالاري و...- قدرت سياسي را به عنوان قدرت سازمان يافتهي طبقهاي براي ستم بر طبقهي ديگر تشکيل ميدهد. جدايي دولت مدرن از حيات اقتصادي و اجتماعي محصول تضادهاي اجتنابناپذير طبقاتي است و بر پايهي يک تقسيم وظيفه قرار گرفته است. قدرت سياسي وظيفهي اعمال زور را برعهده ميگيرد و طبقات حاکم فشارهاي اقتصادي به فرودستان وارد ميکنند. حال آنکه هر دو به کار اضافي توليدکنندگان مستقيم وابستهاند. اين آشتي در پرتو پذيرش روابط توليد بورژوايي از سوي قدرت سياسي به دست ميآيد. ايدئولوژي طبقه ي حاکم هم در پرتو همين قدرت سياسي و اقتصادي و از طريق نهادهايي که به باورهاي مردم شکل مي دهند، در ميان توده ها رايج مي شوند. در ايران جدايي و استقلال نسبي حکومت از بورژوازي که به شيوهاي نيمه بناپارتيستي نمود مييابد از طريق امکان سازش با طبقات ديگر و پائين آوردن تضادهاي اجتماعي تنها راه حفظ حاکميت سرمايهداري است.با در نظر گرفتن ماهيت طبقاتي دولت و قانون، تجربهي شکست خوردهي فمينيستهاي نسل اول در کشورهاي غربي و نيز ارتباط تنگاتنگ مردسالاري و سرمايهداري ، خواستهي برابري قانوني تنها خواستهاي حداقلي براي جنبش زنان است و لذا مطرح کردن اين خواسته به صورتي که آن را به هويت جنبش زنان تبديل کرده و خواستههاي اين جنبش را تقليل دهد اشتباهي جبران ناپذير خواهد بود.4- در طرح اوليه طراحان کمپين استدلال ميکنند که کمپين مطالبات غيرمشروع و مخالف اسلام را مطرح نميکند چرا که جزء اصول دين به شمار نميروند و محل اختلاف مجتهدين و علماي دين هستند. طراحان کمپين همچنين مسالهي اجتهاد را مطرح ميکنند و از آيت الله صانعي و آيت الله بجنوردي نام ميبرند. چنين به نظر ميرسد که طراحان کمپين قصد دارند چهرهي واقعي اسلام را به افکار عمومي نشان داده استدلال کنند که اين برداشت مردسالارانه از اسلام است که حقوق زنان را پايمال ميکند. طراحان کمپين به اين نکته توجه نميکنند که بهترين دفاع از خواستههاي مطرح شده انساني بودن آنهاست و نيازي به دفاع درون مذهبي از اين خواستهها نيست. در زمان مشروطه هم جنبش زنان نتيجهي خوبي از به کار بردن ادبيات مذهبي نگرفت و اولين شکست جنبش زنان در ايران را شاهد بوديم. از طرفي مطرح کردن بحث اجتهاد که از خصوصيات مذهب شيعه است به مفهوم خارج کردن اقليت قابل توجه سني مذهبان از دايرهي شمول کمپين است. مطرح کردن بحث اجتهاد به مفهوم اين است که جنبش زنان از اين به بعد اجتهاد مجتهدين در مورد مسائل زنان را خواهد پذيرفت و بايد در انتظار مخالفت آنها با طرح خود نيز باشد.5- يکي از مطالبي که در طرح اوليه ديده ميشود اشاره به نقش تعهدات بينالمللي حکومت ايران و نهادهاي حقوق بشري و بينالمللي است. آيا فراموش کردهايم که اين نهادها در نظام تقسيم کار جهاني همان کارکردي را دارند که در مورد حکومت در ايران به آن اشاره کرديم؟ آيا فراموش کرده ايم که اين نهادها عملا ابزاري براي تحکيم سلطهي قدرتهاي امپرياليست هستند؟ علاوه بر گرايشات کاملا ليبرال که در طرح اين کمپين ديده ميشود چنين اشاراتي روش مبارزاتي جنبش زنان را در روبناي سياسي به روش ليبرالي شبيه ميسازد و با تکيه بر اصلاحات از پائين در تناقض قرار دارد. لذا طرح کمپين داراي بعضي گرايشات ليبرالي و برخي گرايشات غير ليبرالي است و به دليل همين تناقض دروني محکوم به شکست است. آيا مطرح نکردن مسالهاي مثل خشونت خانگي و سوء استفادهي جنسي در خانواده به مفهوم افتادن در دام اين گرايش ليبرالي نيست که قصد دارد حريم خصوصي افراد را از حريم عمومي زندگي اجتماعي جدا کند؟ آيا چنين رويکردي به بازتوليد اسطورهي کانون گرم خانواده منتهي نخواهد شد؟6- يکي از مطالبات کمپين مسالهي ديهي برابر براي زنان و مردان است. قانون ديه بر پايهي مجازات قصاص قرار دارد که خود مجازاتي غير انساني است لذا طرح اين موضوع نه تنها گامي به جلو محسوب نميشود بلکه با پذيرش مجازات قصاص گامي در جهت بازتوليد روابط غيرانساني حاکم برداشتهايم.7- روشن است که طرح بعضي موارد در اين کمپين به دليل حضور طيف گستردهاي از فعالين جنبش زنان در آن است. تاکيد ميکنيم که هر اتحاد عملي که تضادهاي اصلي و عيني را مخفي نگه دارد محکوم به شکست است. فراموش نکنيم که طرح کمپين با برگزاري تجمعات اعتراضي تفاوت کيفي دارد و خصلت هويتبخشي دارد. علاوه بر تمام اين مسائل باقي ماندن در سطح برابري قانوني ، رهبري جنبش را به فمينيست هاي ليبرال واگذار مي کند. اگرچه وجود مشکلات زنانه اي را که به صورت عمومي زنان طبقات مختلف را رنج مي دهد کتمان نم يکنيم، اما معتقديم ستم جنسيتي ارتباط تنگاتنگي با ستم طبقاتي دارد. بنابراين خوش باورانه است اگر فکرکنيم در جدال براي به دست آوردن آن خواسته هايي که مربوط به طبقات فرودست است زنان بورژوا در کنار آن ها و در يک صف مبارزه کنند. زنان کارگر به صف و پرچم مستقل خود نياز دارند.در پايان يادآور ميشويم که بايد از اشتباهات تاريخي جنبش زنان در ايران و کشورهاي ديگر اجتناب کنيم. بر حداقلي بودن خواستهي برابري قانوني تاکيد ميورزيم و اعتلاي جنبش زنان را هدف خود قرار دادهايم. افق روشني براي اين اقدام متصور نيستيم و به همين دليل از هم اکنون اعلام ميداريم که جنبش زنان عليرغم اين شکست احتمالي چيزي را از دست نخواهد داد و بايد فشار خود را براي پايان دادن به هر گونه تبعيض و استثمار جنسيتي ادامه دهد.از هر گونه نقد و مفاهمه استقبال ميکنيم و در نوشتارها و مقالات بعدي به بسط تئوريک مطالب ارائه شده در اين بيانيه خواهيم پرداخت.هيئت تحريريه ي نشريه ي آرمان نو5/6/13851- دگرگوني نيروي کار به کالا- که بنياد توليد سرمايهداري است- انسانها را منزوي و منفرد کرده و مانع درک آنها از ماهيت نظامي که استثمارشان ميکند ميشود. احساس ناتواني انسانها- که خود نتيجهي مستقيم از خودبيگانگي، شيء وارگي و بتواره پرستي کالاست- تمکين به سلسله مراتب، پذيرش بوروکراسي و توهمات مذهبي را گسترش ميدهد و تمام اينها انسانها را منزويتر ميکند. اين واقعيتهاي عيني هر جامعهاي است که در مرحلهي سرمايهداري باشد. اما در ايران قدرت همبستگيهاي عمودي، ضعف جامعهي مدني، افزوني قابل توجه عرضهي نيروي کار بر تقاصاي آن-که روابط انسانها را در مرحلهي تنازع بقا نگه ميدارد-، تن ندان حاکميت به اصلاحات دموکراتيک، سرکوب
جنبشهاي اجتماعي مترقي و گسترش نيافتن مبارزهي طبقاتي انسانها را به طور ويژه منفرد کرده است.
Wednesday, May 23, 2007
٢١ ممنوع الورود ویک بازداشت حاصل اعتراضات دانشگاه علامه
تا کنون مرتضی اصلاحچی، علیرضا ارشادی فرد، علیرضا موسوی، ماندانا چترچی، امیرحسین ایرجی، فهیمه شجاع، مجید دریُ، سعید فیض الله زاده، حمیده حسینی، کوروش جنتی، مازیار سمیعی، مهدیه گلرو، آیدین اخوان، مریم سیدکریمی ،صادق شجاعی، فرهنگ سلامی، امیر یعقوبعلی، عسل اخوان، رشید اسماعیلی، ایرج طباطبائی و حمید قهوه چیان ممنوع الورود به دانشگاه شده اند و تعدادی نیز به کمیته انضباطی و حراست احضار گردیده اند.
همچنین سعید ایزد بخش از روز یکشنبه تا کنون در بازداشت می باشد که خبری از وی در دست نیست.
اما اعتراض همچنان ادامه دارد.
گزارشی از اتفاقات اخیر دانشگاه علامه
http://www.eslahchi.blogfa.com/
به دنبال اقدام غیر قانونی هیئت نظارت دانشگاه علامه مبنی بر لغو مجوز انجمن اسلامی این دانشگاه ، دانشگاه علامه طی دو روز گذشته روزهائی فراموش نشدنی را به خود دید.
روز یکشنبه (30/2/1386) دانشجویان دانشکده ادبیات پس از برگزاری یک تریبون آزاد انتخابات انجمن این دانشکده را برگزار کردند. گفتنی است که استقبال دانشجویان از این انتخابات بی سابقه بوده است به گونه ای که تعداد افراد شرکت کننده(317 نفر) نزدیک به 100 نفر بیش از آخرین انتخاباتی بود که به طور قانونی و زیر نظر دانشگاه برگزار گردید. به دنبال این اتفاقات و تجمعات پیشین این دانشکده علیرضا ارشادی فرد، علیرضا موسوی، مجید دری، ماندانا چتر چی، حمیده حسینی و امیر حسین ایرجی ضمن احضار به کمیته انضباطی ممنوع الورود شدند( گفتنی است که پیشتر مرتضی اصلاحچی دبیر انجمن اسلامی دانشگاه زمانی که یک ترم محرومیت از تحصیل را سپری می کرد مجددا به کمیته انضباطی احضار و ممنوع الورود شده بود).
در همین روز دانشجویان دانشکده اقتصاد نیز ضمن تعطیلی کلاسها اقدام به برگزاری تجمعی کردند که نزدیک به 400 نفر از دانشجویان در آن حضور داشتند به دنبال این تجمع آیدین اخوان ، مهدیه گلرو و مازیار سمیعی به دستور حراست دانشگاه ممنوع الکلاس شدند . هم زمان با اتفاقات این دو دانشکده دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی نیز تجمعی را با حضور 500 نفر از دانشجویان برگزار کردند که به دنبال آن مریم سید کریمی، صادق شجاعی، امیر یعقوبعلی، عسل اخوان و فرهنگ سلامی نیز ممنوع الکلاس شدند.
همچنین در این روز سعید ایزد بخش از اعضای شورای مرکزی دانشکده روانشناسی هنگام خروج از خوابگاه توسط نیروهای لباس شخصی بازداشت شد.
روز دوشنبه(31/2/1386) دانشجویان دانشکده های روانشناسی و حقوق و علوم سیاسی تجمعی برگزار کردند که طی آن نیروهای حراست با کمک یگان ویژه نیروی انتظامی از ورود دانشجویان دانشکده های دیگر به دانشگاه جلوگیری کردند که منجر به ضرب وشتم تعدادی از دانشجویان و بازداشت سعید فیض الله زاده و مازیار سمیعی گردید. حضور نیروهای انتظامی به قدری گسترده بود که دانشجویانی که پشت درب جمع شده بودند و تعداد آنها نزدیک به 50 نفر بود پس از ساعتی مقاومت مجبور به ترک دهکده المپیک گردیدند. به دنبال ضروب وشتم دانشجویان و بازداشت دانشجویان نامبرده ساعتی بعد تجمعی در دانشکده علوم اجتماعی برگزار شد که دانشجویان این دانشکده پس از شنیدن اخبار با تعطیلی کلاسها به تجمع کنندگان پیوستند و حضور نیروهای انتظامی و تهدید حراست نیز نتوانست خللی به تجمع وارد کند. دانشجویان پس از ساعاتی با قرائت قطنامه ای که طی آن خواستار آزادی دانشجویان بازداشت شده و لغو احکام کمیته انضباطی و احضار به حراست شدند واعلام کردند در صورتی که خواسته های آنان متحقق نشود در روزهای آینده به طور گسترده تری به اعتراضات خود ادامه خواهند داد.
به دنبال اتفاقات اخیر دانشگاه طی حکمی اعلام کرده تمام دانشجویانی که به هر نحوی در تجمعات اخیر حضور داشتند ممنوع الورود به دانشگده شده و از حضور آنها در امتحانات ترم جاری ممانعت خواهد شد.
به دنبال اقدام غیر قانونی هیئت نظارت دانشگاه علامه مبنی بر لغو مجوز انجمن اسلامی این دانشگاه ، دانشگاه علامه طی دو روز گذشته روزهائی فراموش نشدنی را به خود دید.
روز یکشنبه (30/2/1386) دانشجویان دانشکده ادبیات پس از برگزاری یک تریبون آزاد انتخابات انجمن این دانشکده را برگزار کردند. گفتنی است که استقبال دانشجویان از این انتخابات بی سابقه بوده است به گونه ای که تعداد افراد شرکت کننده(317 نفر) نزدیک به 100 نفر بیش از آخرین انتخاباتی بود که به طور قانونی و زیر نظر دانشگاه برگزار گردید. به دنبال این اتفاقات و تجمعات پیشین این دانشکده علیرضا ارشادی فرد، علیرضا موسوی، مجید دری، ماندانا چتر چی، حمیده حسینی و امیر حسین ایرجی ضمن احضار به کمیته انضباطی ممنوع الورود شدند( گفتنی است که پیشتر مرتضی اصلاحچی دبیر انجمن اسلامی دانشگاه زمانی که یک ترم محرومیت از تحصیل را سپری می کرد مجددا به کمیته انضباطی احضار و ممنوع الورود شده بود).
در همین روز دانشجویان دانشکده اقتصاد نیز ضمن تعطیلی کلاسها اقدام به برگزاری تجمعی کردند که نزدیک به 400 نفر از دانشجویان در آن حضور داشتند به دنبال این تجمع آیدین اخوان ، مهدیه گلرو و مازیار سمیعی به دستور حراست دانشگاه ممنوع الکلاس شدند . هم زمان با اتفاقات این دو دانشکده دانشجویان دانشکده علوم اجتماعی نیز تجمعی را با حضور 500 نفر از دانشجویان برگزار کردند که به دنبال آن مریم سید کریمی، صادق شجاعی، امیر یعقوبعلی، عسل اخوان و فرهنگ سلامی نیز ممنوع الکلاس شدند.
همچنین در این روز سعید ایزد بخش از اعضای شورای مرکزی دانشکده روانشناسی هنگام خروج از خوابگاه توسط نیروهای لباس شخصی بازداشت شد.
روز دوشنبه(31/2/1386) دانشجویان دانشکده های روانشناسی و حقوق و علوم سیاسی تجمعی برگزار کردند که طی آن نیروهای حراست با کمک یگان ویژه نیروی انتظامی از ورود دانشجویان دانشکده های دیگر به دانشگاه جلوگیری کردند که منجر به ضرب وشتم تعدادی از دانشجویان و بازداشت سعید فیض الله زاده و مازیار سمیعی گردید. حضور نیروهای انتظامی به قدری گسترده بود که دانشجویانی که پشت درب جمع شده بودند و تعداد آنها نزدیک به 50 نفر بود پس از ساعتی مقاومت مجبور به ترک دهکده المپیک گردیدند. به دنبال ضروب وشتم دانشجویان و بازداشت دانشجویان نامبرده ساعتی بعد تجمعی در دانشکده علوم اجتماعی برگزار شد که دانشجویان این دانشکده پس از شنیدن اخبار با تعطیلی کلاسها به تجمع کنندگان پیوستند و حضور نیروهای انتظامی و تهدید حراست نیز نتوانست خللی به تجمع وارد کند. دانشجویان پس از ساعاتی با قرائت قطنامه ای که طی آن خواستار آزادی دانشجویان بازداشت شده و لغو احکام کمیته انضباطی و احضار به حراست شدند واعلام کردند در صورتی که خواسته های آنان متحقق نشود در روزهای آینده به طور گسترده تری به اعتراضات خود ادامه خواهند داد.
به دنبال اتفاقات اخیر دانشگاه طی حکمی اعلام کرده تمام دانشجویانی که به هر نحوی در تجمعات اخیر حضور داشتند ممنوع الورود به دانشگده شده و از حضور آنها در امتحانات ترم جاری ممانعت خواهد شد.
Subscribe to:
Posts (Atom)